184 امین روز تولد- واکسن شش ماهگی
1391/03/18 * بقیه در ادامه مطلب * ...
نویسنده :
آیهان فرمانروای ماه
22:52
184 امین روز تولد- آیهان و بادکنک های رنگی
183 امین روز تولد- آیهان در گلخانه
183 امین روز تولد- سومین خرابکاری فرمانروا
182 امین روز تولد- لوگوی پپسی و گذر زهره از مقابل خورشید
1391/03/016 * بقیه در ادامه مطلب * ...
نویسنده :
آیهان فرمانروای ماه
22:36
181 امین روز تولد- جشن روز پدر و ششمین ماهگرد تولد فرمانروا
1391/03/15 خوب گفتم که امروز یه روز خیلی خیلی مهمه و من حسابی مصمم بودم که بابایی رو تو این روز مهم سورپرایز کنم... مامانی کلی باهام کلمه "بابا" رو تمرین کرده و بهم سپرده بود که امروز بابایی رو بغل کنم و بهش بگم "بابا". آخه بابایی از وقتی من 2-3 روز بیشتر نداشتم همه ش با من کلمه بابارو تمرین میکرد که این اولین کلمه ای باشه که میگم ولی منم نامردی نکردم و از موقعی که 2ماه و 26 روز بیشتر نداشتم کلمه "ماما" رو خیلی واضح و معنادار گفتم و از اون موقع هر روز چندبار "ماما" میگم و مامانی رو بغل و بوس میکنم، ولی... القصه... شب با خودم کلی سعی کردم ولی نشد که نشد. این بود که به فکر بقیه استعدادهام افتادم. طبق معمول، صبح خروس خون نشده درست ...
نویسنده :
آیهان فرمانروای ماه
23:32
روز پدر و میلاد بابای مهربون همه شیعیان مبارککککککککک!
امروز یه روز خیلی خیلی خیلی مهمه، روزی که متعلق به من و بابایی و بابابزرگ جونا و کلا همه آقایونه. امسال، امروز، اولین روز مرد من، اولین روز پدر بابایی و اولین روز پدربزرگ باباجون جعفره، این روز به هرسه مون مبارکککککککککککک! باباجون، تو رو به بزرگی قلب مهربونت، به زیبایی ماهی که فرمانرواشم و به وسعت تمام کهکشان ها دوست دارم. تو آفتاب سرزمین منی، واسه اینکه هر روز، زودتر از خورشید بیدار می شی و دیرتر ازون به خونه بر می گردی. وقتی پیشم نیستی همه ش داری بهم فکر میکنی و عکسمو که تو موبایلته نگاه می کنی. وقتی هم که به قصر برمیگردی با وجود همه خستگیت با شور و اشتیاق کلی باهام بازی می کنی و منو می بری پا...
نویسنده :
آیهان فرمانروای ماه
22:25
180 امین روز تولد- دومین خرابکاری فرمانروا و بازی کامپیوتری
179امین روز تولد- فرمانروا در روستای سوته کش
1391/03/13 * بقیه در ادامه مطلب * ...
نویسنده :
آیهان فرمانروای ماه
23:09